دل از جان سیر شد مارا

زخیل این ریاکاران دل از جان سیر شد مارا

به نام این و آن خوردند تا دل پیر شد مارا

به دنبال زر و زورند و عاری از خردمندی

ز  باطل هم سخن گفتند حق تفسیر شد مارا

اگر با آستین کهنه چون سعدی سخن گفتیم

از آن شیخ اجل هم طعنه ها تقریر شد مارا

به صبح خویش می سوزم به شام خویش می سازم

به عمری سوختن با ساختن تقدیر شد مارا

زبان ها بسته از گفتار و دل ها خسته از دیدار

به صد ها رشته گویی دست و پا زنجیر شد مارا

خدایا زندگی مشکل بود با این ریاکاران

زهی منت نصیب این قلب بی تزویر شد مارا

ازین نامردمی ها بغض سنگینی به دل دارم

اجل یک گوشه ی چشمی که نوبت دیر شد مارا

(رها)دنیا همین بوده است بهتر هم نخواهد شد

نمی دانم که نفرین که دامن گیر شد مارا

علی میرزائی "رها"


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Jessica Andrea خرید لایسنس نود 32 - خرید آپدیت نود 32 - خرید کد، کلید، سریال فعال سازی نود 32 رشت آموزش ابتدایی ،پردیس شهید رجایی ارومیه مسیر باران دانلود رایگان فیلم و سریال بهترين دعا و طلسم نويس تضميني جادو ومشکل گشا 09373308026 فروشگاه آهن آلات هیات شطرنج شهرستان کازرون